خوب بو بکش پدرجان



نشد

باید سیگاری تیری می شدم

از اونا که همیشه بوی زنگ آهن می دن

و دودکشای پتروشیمی کرمانشاه رو می مانن

و یواش یواش شش هامو تخریب می کردم

تا فرگشت مع کنم

و آبشش در بیارم

اونوقت

سر فرصت شیرجه می زدم به نزدیکترین آبی که به اقیانوس هند، بی منت، راه داره

و مسیر رو اشتباه می‌رفتم

که برسم به گودال ماریانا

که میگن بوی‌تعفن آدم به اونجا‌ نرسیده

و یواش یواش خوراک ماهیای کور و کچل اونجا بشم

شاید خستگی از تنم در بره

نشد

حیف

نشد

 


248

 

« تا وقتی که چیزی به نام زمان وجود دارد، هر کسی بالاخره، آسیب خواهد دید و به چیز دیگری تبدیل خواهد شد.

این همیشه اتفاق می‌افتد، دیرتر یا زودتر.

اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، آدم باید جایی داشته باشد که بتواند رد پای خودش را بگیرد و به آن برگردد.

جایی که ارزش برگشتن را داشته باشد.»
 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Keven psdgraph هابیل آرایش و زیبایی شیک سنت مدیا طراحی سایت و انواع اپلیکیشن |سارین وب رایانه قهوه گانودرما، موکا ادبي ميز تحرير چند کاره تيبل ميت پلين plin 1400 چيست کجا بخريم